انتظار
این غزل رو تقدیم می کنم به ساحت مقدس و مبارک امام زمان (عج)
ای هستی دو عالم مست رخ چو ماهت
دنیای جود و هستی در حسرت نگاهت
بنمای گوشه چشمی بر محفل فقیران
تا باز هم بمیرند رندان به یک کلامت
تا کی فراغ رویت در دل شود بهانه
یا آنکه دل بمیرد بی مامن سرایت؟
بگشای رخ برایم یا جان بگیر از من
ور نه مرا بسوزی این دل شود فدایت
گر طوطیای چشمم باشد غبار راهی
آن ره رهی نباشد جز راه انتظارت
ما منتظر نگشتیم الا یک از هزاران
وان کس که پای بنمود در راه اولیائت